خاطرات روزندگی

خاطرات زندگی و کاری و شغلی یک زن

خاطرات روزندگی

خاطرات زندگی و کاری و شغلی یک زن

روح حساس کودکی

عزیزان گاهی اوقات بعضی رفتار ها تا سالین اثر خودش رو را می گذارد
خانم تحصیل کرده ای وقتی داشت از مشکلاتش صحبت می کرد تعریف کرد  

6 ساله بودم با اقوام برای خوردن ساندویج به اغذیه فروشی رفته بودیم 

4 تا بچه بودند 3 تا بچه ی شخصی که بچه را برده بود به اغذیه فروشی و دختری که برایم درد دل می کرد 

گفت هیچوقت فراموش نمی کنم  

وقتی از بچه هایش پرسید چه می خورید گفتند ساندویچ دوبل برگر  مثلا 

و بدون اینکه از من بپرسد برایم ساندویچ معمولی و کوچک گرفت 

می گفت هنوز هم که هنوز هست از یادآوری آن بغض می کند فقط برای اینکه از او بپرسم چرا برای من نخرید 

--- 

بچه ها در هر سنینی می فهمند در کودکی چیزی را فراموش نمی کنند و این داستان در بزرگسالی در بعضی ها معضلاتی بوجود می اورد 

پس اگر به همراه کودک خود عزیزی از دوستان یا بستگان را به بیرون و تفریح می برید 

دقت کنید بچه ها بسیار حساس هستند و خیلی چیزها روی ضمیر پاک و حساسشان موثر است

من خودم حس اون خانم را در هنگام روایت درک و با او همدردی کردم که چرا آخه چرا نخرید
فراموششان نکنیم

نظرات 1 + ارسال نظر
کامیشا چهارشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:14 ب.ظ http://kamiisha.blogsky.com/

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد