خاطرات روزندگی

خاطرات زندگی و کاری و شغلی یک زن

خاطرات روزندگی

خاطرات زندگی و کاری و شغلی یک زن

دنیای جدید ایده های جدید

18 سالگی بخاطر یه ارتباط ناخواسته عروسی کرد، بعد از اون شک ها شروع شد
با من بودی با بقیه هم بودی؟ عزیز من تو که همه چیز رو دیدی !!!
باشه مگه فقط همونه؟!
نه با کسی نبودم تا این حد. 

از امروز حق نداره با ژاکلین بگردی از تینا و زهره هم خوشم نمیاد  

اینها که با تو هم آشنا بودن 

تازه با تینا هم خودت دوست بودی 

مهم نیست از امروز همینه 

چند وقت بعد تهوع و بچه اول  بعد 3 سال بچه دوم  و حالا بعد این همه سال 

جدایی 

ببین من که خر نیستم می دونم تو تا این ساعت کار نمی کنی!! 

خوب تو سردمزاجی من آدم با احساس می خوام  من سرد نیستم کارهای تو روحمو سرد کرد به خودت چندشم میشه به من دست می زنی
باشه !!1اصلا بیا یک کاری کنیم تو آزاد منم آزاد 

اه مگه میشه  

اروپاشم اینطوری نیست حساب کتاب داره 

من به اونجا کاری ندارم 

من از فردا دوست خودمو دارم   


 واکنشی نشون ندادی ؟ 

چی کنم از سر کاز منو اورد خونه

بعد مخفیانه خونه مجردی بعد کم کم روش وا شد 

تو چی کردی  

چی کنم  

نه پدر گردن کلفتی داشتم که حامیم باشه مه مادر پولدار 


 اه فلانی تو اینجایی خوشحالم می بینمت 

تو چیکار می کنی از زندگی راضی هستی؟  

نه بابا شوهرم زندگی مستقل داره!!! 

میشه بهت زنگ بزنم شوهرم مشکلی نداره داشته باشه هم به جهنم !!1

 

بریم جدا شیم تو با همکلاسیت چت کردی  

اره مگه چیه 

زهر مار چیه بی... 

 

تو که اینهمه فسق فجور می کنی من حرفی زدم؟ 

خفه شو ...  

فردا جدا میشیم

 

جدایی.. 

این شهره است شهره تبسم زنمه هیچ مشکلی هم نداره !!!  

ما جداییم به خاطر بچه ها با همیم 

بچه ها این دوست مادرتونه !!!! 

 

 

 من میرم 2 روز دیگه میام 

بچه ها ماموریت کاری دارم

 

 زندگیتون چطوره  

از من سرویس زناشوی می خواد کثافت 

یعنی چی  

مگه دوست دختر نداره 

چرا اما اینم می خواد !!! 

اجازه میده تو هم زندگی مستقل داشته باشی 

 شعارش رو میده 

 

 

چندین مورد اینگونه  

تا کنون برخورد داشتم 

واقعیت داره 

 

 

بنیان خانواده ها  

سهم مشترک 

حس روحی و جسمی 

 سهم عزیزان کوچولو و میزان آسیب وارده به روح حساس آنها 

ندادن خرجی به شریک سابق 

تحقیر به عناوین مختلف 

در جلوی دوست دختر های رنگ و وارنگ که تحت نام دوست من  معرفی میشوند  

 ورود به هر مهمانی و گفتن اینکه ما جدا شدیم و خوش بودن با اعضای جدید مهمونی و نمایش این تجرد مدل جدید 

 

درخواست تمکین در برابر خواسته های این شخص 

 

 

چه می کنید 

دوستان گلم 

گاهی اوقات هر کیسی مدتها ذهنم را درگیر می کند و همفکری شما را نیازمندم 

گاهی اوقات در هیچ کتابی  

موردی مشابه یافت نمی شود 

 

تا پستی دیگر

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
خاطرات یک آتش نشان سه‌شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 06:41 ق.ظ http://www.firemanney.blogsky.com

سلام
ممنونم از اینکه جایی بردینم که اصلا نبودم
ذهنم رو درگیرموضوعی کردین که هیچ وقت درگیرش نبودم
این ینی پیشرفت
ممنونم
آبتین

شما به سهم خودتون منو بدین به دنیای جدید
منم دینم ادا می کنم در حد امکان
هر دو دنیا برای پیشرفت، فکر و ایده می خواد
ایده من و تو و دوستان دیگر با هم دنیا رو کامل می کنه
مرسی آبتین دوست خوبم

کامیشا چهارشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:07 ب.ظ http://kamiisha.blogsky.com/

فقط اومدم بگم پستت رو خوندم .بعد از امتحان حسابی نظراتمو میگم پیشاپیش سال نو مبارک

ممنونم کامیشای مهربون
منم از همین جا پیشاپش نوروز باستانی رو تبریک میگم بهت
امیدوارم سال خوبی رو شروع کنی و از امتحان تخصص سربلند بیرون بیای از خدا می خوام
منتظر نظرات خوبت هستم عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد